ابنه
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- عربی
آوایش
[ویرایش]- /اُبنِه/
اسم
[ویرایش]اُبنِه
- (عامیانه): میل جنسی معمولا با پسر یا مرد برای مفعول واقع شدن. نام بیماری خارش. عیب، کینه، عقده. ابنهای.
- پنجاه فوج سیلاخوری هم ابنه تو را نمیخوابانند. «صادقهدایت»
- گره، گره در رسن، چوب.
اسم
[ویرایش]اِبنِه
- (قدیم): دختر.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین