[go: nahoru, domu]

پرش به محتوا

لخت

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه شناسی

[ویرایش]
  • پهلوی
  • واژه لخت کاملا پارسی است ریشه ی پهلوی دارد در عربی می شود ناقص در ترکی می شود چپلاک این واژه یعنی لخت صد درصد پارسی است.

آوایش

[ویرایش]

[لخت]

اسم

[ویرایش]

لَخت

  1. شل، بی حال.
  2. تنبل و بیکاره.
  3. صفتی برای مو که نرم و افشان باشد.
  4. بسته، منعقد.
  5. جزو، نوع، قسم.
  6. گرز، عمود. و قوی‌ هیکل در شاهنامه.
    سپهبد سواری چو یک لخت کوه ..... زمین گشته از نعل اسپش ستوه

صفت

[ویرایش]
  • لُخت
  1. برهنه، عریان

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین
  • شاهنامه. ISBN 964-5566-35-5
  • Hübschmann, Heinrich (1897) Armenische Grammatik. 1. Theil: Armenische Etymologie (in German), Leipzig: Breitkopf & Härtel, page 157 Ačaṙean, Hračʿeay (1973), “լախտ”, in Hayerēn armatakan baṙaran [Armenian Etymological Dictionary] (in Armenian), volume II, 2nd edition, a reprint of the original 1926–1935 seven-volume edition, Yerevan: University Press, page 260a

  • ایتالیایی:

صفت

[ویرایش]

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه