مهندس
ظاهر
مهندسی بهکارگیری علوم است با استفاده از قوانین طبیعت و فیزیکی به منظور ساخت و طراحی مواد، ساختارها، ماشینها، ابزار و سیستمها یا پردازشها. شخصی که در رشته مهندسی تحصیل کردهاست را مهندس مینامند.
گفتاوردها
[ویرایش]- «با توجه به آنکه هر چیزی که در طبیعت به وجود میآید یا وجود دارد دارای قواعد و قوانین خاصی است، پس اگر مهندس کسی است که چیزی را به وجود میآورد که هرگز وجود نداشتهاست، این شخص نمیتواند بدون وقوف بر قواعد آنچه موجود است، موجود جدیدی را طراحی و خلق کند.»[۱]
محمدابراهیم باستانی پاریزی
[ویرایش]- «شما مهندسان و ارباب علوم عقلی، یک بار و برای همیشه خیال مردم و خودتان را راحت کردید که ثابت کردید دو دو تا چهارتاست، یعنی کشتی به خشک نراندید و در وادی لیت و لعل نماندید، و علم یک بار مصرف همین است. اما ما اهل تاریخ و اصحاب علوم چرکتاب انسانی، در واقع، چاه را پای دریا کندهایم که هیچوقت خشک نمیشود. تا روز قیامت هم، بحث برخورد تمدنها، ساری و جاری است و به قول مولانا آزمایش تا قیامت دائم است ...»[۲]
- «باید در اینجا اعتراف کنم که در عین حال، نوسازی ایران در این شصت هفتاد سال، به دست همین مهندسان فارغالتحصيل دانشگاه تهران و تحصیلکردههای خارج صورت گرفته است.»[۳]
- «ما در تاریخ کارهای مهندسی بسیار داریم -اصلاً کل تمدن مادّی و فرهنگ چندهزارساله عالم، به همت و به دست مهندسین ساخته شده است. اما، هیچ جا نام آنها نیست. نام پادشاه هست، نام وزیر هست، نام حاکم هست، نام شیخ و مفتی هست، اما مهندس -تو گویی فرامرز هرگز نبوده. دهها برج پانصدمتری و سیصدمتری و پنجاهشصت متری در دنیا و حتی در تهران هم داریم -و نمیدانیم کی ساخته است- زیرا مهندسین بزرگ معمولاً آنقدر سعۀ صدر دارند که اسم خود را بالای شاهکارهای خود نمیگذارند. آن برج ایفل فرانسه هم که شهرت یافت دلیل دیگری دارد که شاید جایی بگویم. من اگر بخواهم شاهکارهای مهندسی را که در تاریخ ضبط شده و باقی مانده -یادداشت کنم- مثنوی هفتادمن کاغذ میشود. و اصلاً موردی هم ندارد»[۴]
- «دنیای جدید ساخته مهندسان است. مهندسی اما هنوز به دوره کمال خود نرسیده، هنوز اعجاز آل هندسه در راه است!»[۵]
- «البته مهندس تقصیری ندارد -ما مردم باید کاربرد یک مهندسی را درست بدانیم و بدان عمل کنیم. یک مهندس مینشیند و نولخه را میسازد که گردش ستارگان در شب ـ به نور شمع - آرامشی به کسی میدهد که در آن خوابیده است. و یک مهندس هم میآید و زندان سکندر را میسازد. کار هر دو کار مهندسی است ـ اما، زین حسن تا آن حسن فرقی است ژرف.»[۶]
- «این همه آب قناتهای تهران به هرز میرود و قوطیهای کنسرو را جا به جا میکند و در کاشان، یک چشمه سلیمانی هزاران سال است حیات دلپذیر به مردم آن شهر تقدیم میکند. پس باید گفت: قبل از هر چیز، مهندسین ما باید آبوهوا را بشناسند.»[۷]
اشعار
[ویرایش]- «طربسرای محبت کنون شود معمور/که طاق ابروی یار منش مهندس شد»
- «قصه به هر که میبرم فایدهای نمیدهد/مشکل درد عشق را حل نکند مهندسی»
- «این مهندسپیشگان بنگر که اندر باغ و راغ/ صدهزاران نقش بیپرگار و مسطر بستهاند»[۸]
پیوند به بیرون
[ویرایش]- ↑ مهندسی چیست و یک مهندس کیست، پرویز دوامی ۱ مریم خدابخش پیر کلانی 2.
- ↑ باستانی پاریزی، محمد ابراهیم. (1382). کاسه کوزه تمدن. نشر علم، تهران، صفحات 70 تا 72.
- ↑ باستانی پاریزی، محمد ابراهیم. (1382). کاسه کوزه تمدن. نشر علم، تهران، صفحات 178.
- ↑ باستانی پاریزی، محمد ابراهیم. (1382). کاسه کوزه تمدن. نشر علم، تهران، صفحهی 81 و 82 و 151.
- ↑ باستانی پاریزی، محمد ابراهیم. (1382). کاسه کوزه تمدن. نشر علم، تهران، صفحهی 82 و 144 و 145.
- ↑ باستانی پاریزی، محمد ابراهیم. (1382). کاسه کوزه تمدن. نشر علم، تهران، صفحهی 82 و 164 و 165.
- ↑ باستانی پاریزی، محمد ابراهیم. (1382). کاسه کوزه تمدن. نشر علم، تهران، صفحهی 177.
- ↑ مفضل بن سعد ما فروخی اصفهانی. (13258). ترجمه محاسن اصفهان. ترجمهی حسین بن محمد آوی، شرکت سهامی چاپ، تهران.
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |